http://diisignotis.wordpress.com          

        

 

سال 86 نفس های آخر رو می کشه و هم زمان با سرعت هر چه تمامتر می رینه به ما.

 

 

 

همیشه دور و بر من پر بود از آدمایی که سعی می کردن خودشونُ به هر نحوی که ممکنه متفاوت نشون بدن آدمایی که براشون خیلی مهم بود که بهشون بگی هی فلانی !تو اصن خیلی تکی هیچکی مث تو نیس...

اما به نظر من فیلسوف تر و متفاوت تر از همه آدمایی که تو این 19 سال زندگیم دیدم دوست پسر سابق شهرزاد بود که یه بار بعد از این که کامل مورد عنایت قرارش داد بهش گفت :« من به یه اصلی معتقدم ؛معتقدم که همون جور که هیچ ماشین ِ نمالیده ای نداریم هیچ دختری هم نداریم که دست نخورده باشه...»

 

حالا چیزی که این وسط فکرمُ مشغول کرده اینه که دختر آره ولی واقعن هیچ ماشین ِ نمالیده ای هم نداریم؟؟

 

 

 

به مامان گفتم این پنچ شنبه بیا انصاف خیرات کنیم.