من هر وقت به یه بازی دعوت می شم ،اولش هول می شم بعدش گیج می شم آخر سرم ناامید می شم. این یه مورد اما اوج ناامیدی بود چون تا حالا دلم نخواسته کسی رو بغل کنم .یعنی وقتی از یکی خوشم می یاد سوای جنسیت و سن و سالش فقط دلم خواسته بهش لبخند بزنم اونم بفهمه که  مثلا من الان دیگه خیلی علاقه مندم!!

 

اما اگر بخوام بغل کنم وسط خیابون !!

 

پدر ژپتو ( از روی ترحم)

فریدون فروغی

جانی دپ

دمیان

خدا ( این یکی یه جای خلوت و دنج مثلن قبرستونی جایی)

...

 

نظرات 11 + ارسال نظر
زبل خان یکشنبه 28 بهمن 1386 ساعت 10:26 ب.ظ

خدا رو آخر گذاشتی هان؟
سوسک میشی!
(یک ناسوسک)

اعدام باید گردد...
:))

تراموا یکشنبه 28 بهمن 1386 ساعت 10:42 ب.ظ http://tramdaily.wordpress.com/

کجای خدا رو میخوای بغل کنی؟

گیر نده!!

tookaa یکشنبه 28 بهمن 1386 ساعت 10:58 ب.ظ http://tookaa.wordpress.com/

اولندش که به من گفتن....
دومندش ... حالا ببین طرف هم افتخار می ده یا نه .. مخصوصا آخری

اولندش به شما چی گفتن؟
دومندش فقد آخری افتخار می ده فک کنم...

پپلینو یکشنبه 28 بهمن 1386 ساعت 11:10 ب.ظ http://papalino.blogfa.com

همش شد پنج نفر؟ بیشتر و بیشترش کن! یه لحظه از خودم خجالت کشیدم که اگه من بودم کمتر از پنجاه نفر و عمرا نمی نوشتم.

خب شما دعوت ۵۰ نفرو بنویس:)

hard abusive دوشنبه 29 بهمن 1386 ساعت 03:39 ق.ظ http://hardabusive.wordpress.com

ریش های تیغ تیغی خدا میره تو چشو و چالت
فریدون هم بهت پا نمیده
جانی دپ میزنتت ، از روت رد میشه
دمیان دیگه چیه ؟
الاخ! من چی پس ؟ منو هم بغل کن ؛ من خیلی شومبوس کومبولی هستم!

:: My View :: دوشنبه 29 بهمن 1386 ساعت 04:20 ق.ظ http://5aber.mihanblog.com

فریدون فروغی رو بدجوری پایتم .. بزن بریم ..

شیوا دوشنبه 29 بهمن 1386 ساعت 11:26 ق.ظ http://sheved.blogsky.com

قول میدم خیلی فکر کردی !‌اما اگه نمی خوره تو ذوقت جالب نشده ! :دی

نه بم برنمی خوره.
( یک انتقاد پذیر )

آرش دوشنبه 29 بهمن 1386 ساعت 03:48 ب.ظ http://the-eleven.blogfa.com

آقا اکه میشه مارو همین کنارا بغل کنین !!!

شعبده باز سه‌شنبه 30 بهمن 1386 ساعت 11:43 ق.ظ http://faceless.blogfa.com

حالا که میخواستی یه کاری کرده باشی
خب بنده خدا
به جا بغل بوس میکردی
از اون فرانسویاش
خیلی بیشتر خوبه که

هورایزن سه‌شنبه 30 بهمن 1386 ساعت 03:26 ب.ظ http://horizon1983.wordpress.com

ببینم تو یعنی فکر کردی حضرت یونس ( ؟) شدی که میخوای بری پدر ژپتو رو بغل کنی ؟ فکر کردی اینکارو بکنی واست سازمان یونس-کو تشکیل میدیم از تو دهن ماهیه درت بیاریم ؟ هــوم ؟!

اون جا که تو دهن نهنگ رف نه که اون لحظه ای که رف کتشو فروخت پینوکیو رو بفرسه مدرسه ...
اوهوم!

یوسف چهارشنبه 1 اسفند 1386 ساعت 05:21 ب.ظ http://littlestar.persianblog.ir

بلاخره اخلاق چیه؟؟ :(
چیز خوبیه؟؟؟ هوم!

چرا نظر نذاریم؟؟نیومده اشکمونو در آوردی!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد