من هر وقت به یه بازی دعوت می شم ،اولش هول می شم بعدش گیج می شم آخر سرم ناامید می شم. این یه مورد اما اوج ناامیدی بود چون تا حالا دلم نخواسته کسی رو بغل کنم .یعنی وقتی از یکی خوشم می یاد سوای جنسیت و سن و سالش فقط دلم خواسته بهش لبخند بزنم اونم بفهمه که مثلا من الان دیگه خیلی علاقه مندم!!
اما اگر بخوام بغل کنم وسط خیابون !!
پدر ژپتو ( از روی ترحم)
فریدون فروغی
جانی دپ
دمیان
خدا ( این یکی یه جای خلوت و دنج مثلن قبرستونی جایی)
...
خدا رو آخر گذاشتی هان؟
سوسک میشی!
(یک ناسوسک)
اعدام باید گردد...
:))
کجای خدا رو میخوای بغل کنی؟
گیر نده!!
اولندش که به من گفتن....
دومندش ... حالا ببین طرف هم افتخار می ده یا نه .. مخصوصا آخری
اولندش به شما چی گفتن؟
دومندش فقد آخری افتخار می ده فک کنم...
همش شد پنج نفر؟ بیشتر و بیشترش کن! یه لحظه از خودم خجالت کشیدم که اگه من بودم کمتر از پنجاه نفر و عمرا نمی نوشتم.
خب شما دعوت ۵۰ نفرو بنویس:)
ریش های تیغ تیغی خدا میره تو چشو و چالت
فریدون هم بهت پا نمیده
جانی دپ میزنتت ، از روت رد میشه
دمیان دیگه چیه ؟
الاخ! من چی پس ؟ منو هم بغل کن ؛ من خیلی شومبوس کومبولی هستم!
فریدون فروغی رو بدجوری پایتم .. بزن بریم ..
قول میدم خیلی فکر کردی !اما اگه نمی خوره تو ذوقت جالب نشده ! :دی
نه بم برنمی خوره.
( یک انتقاد پذیر )
آقا اکه میشه مارو همین کنارا بغل کنین !!!
حالا که میخواستی یه کاری کرده باشی
خب بنده خدا
به جا بغل بوس میکردی
از اون فرانسویاش
خیلی بیشتر خوبه که
ببینم تو یعنی فکر کردی حضرت یونس ( ؟) شدی که میخوای بری پدر ژپتو رو بغل کنی ؟ فکر کردی اینکارو بکنی واست سازمان یونس-کو تشکیل میدیم از تو دهن ماهیه درت بیاریم ؟ هــوم ؟!
اون جا که تو دهن نهنگ رف نه که اون لحظه ای که رف کتشو فروخت پینوکیو رو بفرسه مدرسه ...
اوهوم!
بلاخره اخلاق چیه؟؟ :(
چیز خوبیه؟؟؟ هوم!
چرا نظر نذاریم؟؟نیومده اشکمونو در آوردی!!